معنی فارسی disuniform
B1غیر یکنواخت، حالتی که در آن چیزها دارای هماهنگی یا استاندارد مشابه نیستند.
Not uniform; lacking consistency or standardization.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
قوانین غیر یکنواخت برای بازیکنان سردرگمی ایجاد کردند.
مثال:
The disuniform rules created confusion for the players.
معنی(example):
روشهای غیر یکنواخت آنها منجر به نتایج نامتجانس شد.
مثال:
Their disuniform practices led to inconsistent results.
معنی فارسی کلمه disuniform
:
غیر یکنواخت، حالتی که در آن چیزها دارای هماهنگی یا استاندارد مشابه نیستند.