معنی فارسی doziest

B1

خواب‌آلودترین؛ به حالتی اطلاق می‌شود که فرد احساس خواب‌آلودگی شدید یا کسل بودن می‌کند.

The state of being very sleepy or lethargic.

adjective
معنی(adjective):

Quite sleepy or tired.

معنی(adjective):

Intellectually slow.

مثال:

Jim is a dozy child.

معنی(adjective):

Decaying, rotten, spongy.

مثال:

dozy wood

example
معنی(example):

بعد از مطالعه دیرهنگام، احساس خواب‌آلودگی بیشتری نسبت به همیشه داشتم.

مثال:

After studying late, I felt the doziest I have ever been.

معنی(example):

او خواب‌آلودترین شخص در صبح قبل از قهوه بود.

مثال:

He was the doziest person in the morning before coffee.

معنی فارسی کلمه doziest

: معنی doziest به فارسی

خواب‌آلودترین؛ به حالتی اطلاق می‌شود که فرد احساس خواب‌آلودگی شدید یا کسل بودن می‌کند.