معنی فارسی dumbcow
B1گاو احمق، به معنای گاوی که فهم کمی دارد یا به سختی درک می کند.
A term used to describe a cow that appears silly or lacks intelligence.
- NOUN
example
معنی(example):
گاو احمق در مزرعه ایستاده بود و به صدای کشاورز پاسخ نمی داد.
مثال:
The dumbcow stood in the field, not responding to the farmer's call.
معنی(example):
در کارتون، گاو احمق همیشه در دردسر می افتاد.
مثال:
In the cartoon, the dumbcow was always getting into trouble.
معنی فارسی کلمه dumbcow
:
گاو احمق، به معنای گاوی که فهم کمی دارد یا به سختی درک می کند.