معنی فارسی dunghilly

B1

منطقه‌ای که پوشش گیاهی کم و خاکی شبیه به کود دارد.

An area that is muddy or dirty, often associated with dung.

example
معنی(example):

منظره دنگیلی اصلاً جذاب نبود.

مثال:

The dunghilly landscape wasn't appealing at all.

معنی(example):

او در یک منطقه دنگیلی دور از شهر زندگی می‌کرد.

مثال:

He lived in a dunghilly area far from the city.

معنی فارسی کلمه dunghilly

: معنی dunghilly به فارسی

منطقه‌ای که پوشش گیاهی کم و خاکی شبیه به کود دارد.