معنی فارسی electronic
B1 /ɪˌlɛkˈtɹɑn.ɪk/الکترونیکی به هر چیزی مربوط می‌شود که نیاز به برق دارد یا از تکنولوژی استفاده می‌کند.
Related to or using devices that operate on electricity.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
: Of or pertaining to an electron or electrons.
معنی(adjective):
Operating on the physical behavior of electrons, especially in semiconductors.
معنی(adjective):
Generated by an electronic device.
مثال:
electronic music
معنی(adjective):
Of or pertaining to the Internet.
example
معنی(example):
دستگاه‌های الکترونیکی در زندگی مدرن رایج هستند.
مثال:
Electronic devices are common in modern life.
معنی(example):
او از موسیقی الکترونیکی در مهمانی‌ها لذت می‌برد.
مثال:
He enjoys electronic music at parties.
معنی فارسی کلمه electronic
:
الکترونیکی به هر چیزی مربوط می‌شود که نیاز به برق دارد یا از تکنولوژی استفاده می‌کند.
