معنی فارسی familiarizing
B1فرآیند آشنا کردن، ایجاد درک و شناخت نسبت به یک موضوع.
The act of making someone aware of or familiar with something.
- verb
verb
معنی(verb):
To make or become familiar with something or someone.
example
معنی(example):
آشنا کردن تیم با رویههای جدید ضروری است.
مثال:
Familiarizing the team with the new procedures is essential.
معنی(example):
فرآیند آشنا کردن زمان و صبوری میطلبد.
مثال:
The process of familiarizing takes time and patience.
معنی فارسی کلمه familiarizing
:
فرآیند آشنا کردن، ایجاد درک و شناخت نسبت به یک موضوع.
