معنی فارسی fistulatous

B1

فیسولاته به حالتی اطلاق می‌شود که شامل چندین فیستول و ارتباط غیرطبیعی بین اعضای بدن باشد.

Characterized by the presence of multiple fistulas or abnormal passages.

example
معنی(example):

این شرایط به عنوان فیسولاته به دلیل حضور چندین فیستول توصیف شد.

مثال:

The condition was described as fistulatous due to the presence of multiple fistulas.

معنی(example):

در حالت فیسولاته، بدن دارای چندین دهانه غیرطبیعی است.

مثال:

In a fistulatous state, the body has numerous abnormal openings.

معنی فارسی کلمه fistulatous

: معنی fistulatous به فارسی

فیسولاته به حالتی اطلاق می‌شود که شامل چندین فیستول و ارتباط غیرطبیعی بین اعضای بدن باشد.