معنی فارسی flintiness

B1

فلینتی بودن به معنای خاصیت سختی و تیزی مانند سنگ فلینت است.

The quality of being hard and sharp, resembling flint; often used in reference to rocks.

example
معنی(example):

فلینتی بودن این سنگ آن را برای ابزارها مفید کرد.

مثال:

The flintiness of the rock made it useful for tools.

معنی(example):

زمین‌شناسان فلینتی بودن سنگ‌های مختلف را اندازه‌گیری کردند.

مثال:

Geologists measured the flintiness of different stones.

معنی فارسی کلمه flintiness

: معنی flintiness به فارسی

فلینتی بودن به معنای خاصیت سختی و تیزی مانند سنگ فلینت است.