معنی فارسی foresay
B1پیشگویی یا پیشبینی بر اساس شواهد و اطلاعات موجود.
To predict or foretell something based on existing evidence.
- VERB
example
معنی(example):
برای پیشبینی روندها، باید دادههای گذشته را تحلیل کرد.
مثال:
To foresay the trends, one must analyze past data.
معنی(example):
او میتوانست نتایج ممکن جلسه را پیشبینی کند.
مثال:
She could foresay the possible outcomes of the meeting.
معنی فارسی کلمه foresay
:
پیشگویی یا پیشبینی بر اساس شواهد و اطلاعات موجود.