معنی فارسی forescene
B1پیشنمایش، تصویری از آینده یا وضعیت به وجود آمده که در میانه یک فرآیند به نمایش درمیآید.
A preview or foresight of events.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشنمایش پروژه به دقت برنامهریزی شده بود.
مثال:
The forescene of the project was carefully planned.
معنی(example):
در ادبیات، یک پیشنمایش میتواند جو داستان را تنظیم کند.
مثال:
In literature, a forescene can set the tone for the story.
معنی فارسی کلمه forescene
:
پیشنمایش، تصویری از آینده یا وضعیت به وجود آمده که در میانه یک فرآیند به نمایش درمیآید.