معنی فارسی guardianly

B1

نگهبانی، مربوط به ویژگی‌ها و رفتارهای یک نگهبان یا محافظ.

Pertaining to the qualities or roles of a guardian.

example
معنی(example):

غریزه نگهبانی او زمانی که بچه را در خطر دید فعال شد.

مثال:

His guardianly instincts kicked in when he saw the child in danger.

معنی(example):

شخصیت نگهبان در داستان آرامش و امنیت را فراهم کرد.

مثال:

The guardianly figure in the story provided comfort and safety.

معنی فارسی کلمه guardianly

: معنی guardianly به فارسی

نگهبانی، مربوط به ویژگی‌ها و رفتارهای یک نگهبان یا محافظ.