معنی فارسی guardingly
B1به شکل احتیاطآمیز یا با مراقبت، معمولاً به این معنا که فرد میخواهد از مشکلات جلوگیری کند.
In a cautious manner, often to avoid conflict or misunderstanding.
- ADVERB
example
معنی(example):
او احتیاطآمیز صحبت کرد، زیرا مطمئن نبود کلماتش چگونه درک خواهند شد.
مثال:
She spoke guardingly, unsure of how her words would be taken.
معنی(example):
او با احتیاط به موضوع نزدیک شد، چون میخواست از تنش دوری کند.
مثال:
He approached the topic guardingly, wanting to avoid conflict.
معنی فارسی کلمه guardingly
:
به شکل احتیاطآمیز یا با مراقبت، معمولاً به این معنا که فرد میخواهد از مشکلات جلوگیری کند.