معنی فارسی gubernative

B1

حاکمیتی که به طور خاص به حکمرانی و مدیریت مربوط می‌شود.

Relating to the act of governing or exercising authority.

example
معنی(example):

قدرت‌های حکومتی مقامات محلی توسط همه مورد احترام بود.

مثال:

The gubernative powers of the local authority were respected by all.

معنی(example):

تصمیمات حکومتی اغلب برای برنامه‌ریزی جامعه حیاتی هستند.

مثال:

Gubernative decisions are often crucial for community planning.

معنی فارسی کلمه gubernative

: معنی gubernative به فارسی

حاکمیتی که به طور خاص به حکمرانی و مدیریت مربوط می‌شود.