معنی فارسی gucki
B1گucki به معنای مادهای کثیف و چسبناک است که بر روی سطوح نشسته است.
A colloquial term for something messy or sticky.
- NOUN
example
معنی(example):
گucki روی زمین باعث شد که راه رفتن سخت شود.
مثال:
The gucki on the floor made it hard to walk.
معنی(example):
او gucki را که در حین شام ریخته شده بود تمیز کرد.
مثال:
She cleaned up the gucki that had spilled during dinner.
معنی فارسی کلمه gucki
:
گucki به معنای مادهای کثیف و چسبناک است که بر روی سطوح نشسته است.