معنی فارسی gudefather
B1گودپدر، پدری با نقش حمایتی و هدایتگر.
A term for a father figure who provides guidance and support.
- NOUN
example
معنی(example):
او که پدر گود من و مربی زندگیام است.
مثال:
He is my gudefather and mentor in life.
معنی(example):
من به پدر گودم برای هدایت نگاه میکنم.
مثال:
I look up to my gudefather for guidance.
معنی فارسی کلمه gudefather
:
گودپدر، پدری با نقش حمایتی و هدایتگر.