معنی فارسی gudgeoned
B1فعل گودجند به معنای احساس گناه یا تغییری منفی ناشی از باخت است.
To feel cheated or unfairly treated, particularly in a competitive context.
- VERB
example
معنی(example):
او پس از باخت ناعادلانه بازی احساس گودجند شدن کرد.
مثال:
He felt gudgeoned after losing the game unfairly.
معنی(example):
گودجند شدن احساس ناخوشایندی برای او به وجود آورد.
مثال:
Being gudgeoned left a sour taste in his mouth.
معنی فارسی کلمه gudgeoned
:
فعل گودجند به معنای احساس گناه یا تغییری منفی ناشی از باخت است.