معنی فارسی guidable
B1قابل هدایت، به معنای اینکه چیزی یا کسی میتواند راهنمایی شود یا به راحتی هدایت شود.
Able to be guided or directed.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
نقشه قابل هدایت است و باعث میشود تا در شهر بهراحتی راه بروید.
مثال:
The map is guidable, making it easy to navigate the city.
معنی(example):
با دستورالعملهای قابل هدایت، هر کسی میتواند مراحل را دنبال کند.
مثال:
With guidable instructions, anyone can follow the steps.
معنی فارسی کلمه guidable
:
قابل هدایت، به معنای اینکه چیزی یا کسی میتواند راهنمایی شود یا به راحتی هدایت شود.