معنی فارسی guideress
B1زنی که به عنوان راهنما به دیگران کمک میکند.
A female guide; a woman who leads or directs others.
- NOUN
example
معنی(example):
راهنمای گروه اطمینان حاصل کرد که همه در امنیت هستند.
مثال:
The guideress of the group ensured everyone was safe.
معنی(example):
به عنوان یک راهنما، او مسئولیت پیروانش را احساس میکرد.
مثال:
As a guideress, she felt responsible for her followers.
معنی فارسی کلمه guideress
:
زنی که به عنوان راهنما به دیگران کمک میکند.