معنی فارسی hang-

B1

آویزان کردن، به معنای متصل کردن چیزی به دیوار یا زمان گذراندن با دیگران.

To suspend something, or to spend time with someone in a casual manner.

example
معنی(example):

شما باید عکس را بر روی دیوار آویزان کنید.

مثال:

You need to hang the picture on the wall.

معنی(example):

من تصمیم گرفتم این آخر هفته با دوستانم وقت بگذرانم.

مثال:

I decided to hang out with my friends this weekend.

معنی فارسی کلمه hang-

: معنی hang- به فارسی

آویزان کردن، به معنای متصل کردن چیزی به دیوار یا زمان گذراندن با دیگران.