معنی فارسی haranguer

B1

کسی که به طور طولانی و انتقادی صحبت می‌کند، به ویژه در یک جمع.

A person who delivers a loud, aggressive speech or lecture.

example
معنی(example):

سیاستمدار تصمیم گرفت که جمعیت را با سخنرانی‌اش سرزنش کند.

مثال:

The politician decided to haranguer the crowd with his speech.

معنی(example):

او عادت داشت که در بحث‌ها سخنرانی کند.

مثال:

He had a habit of being a haranguer during debates.

معنی فارسی کلمه haranguer

: معنی haranguer به فارسی

کسی که به طور طولانی و انتقادی صحبت می‌کند، به ویژه در یک جمع.