معنی فارسی hashy

B1

حشیشی، به چیزی اطلاق می‌شود که ویژگی‌ها یا بوی حشیش را دارد.

Describing something that has characteristics or a smell similar to hashish.

example
معنی(example):

طعم این دسر بسیار به حشیش شباهت دارد.

مثال:

The flavor of this dessert is very hashy.

معنی(example):

او بعد از مهمانی بوی حشیش می‌داد.

مثال:

He had a hashy smell after the party.

معنی فارسی کلمه hashy

: معنی hashy به فارسی

حشیشی، به چیزی اطلاق می‌شود که ویژگی‌ها یا بوی حشیش را دارد.