معنی فارسی haspling

B1

موجود کوچک که در باغ‌ها زندگی می‌کند و به‌عنوان آفت شناخته می‌شود.

A small creature often found in gardens and considered a pest by many.

example
معنی(example):

هاسپلینگ یک موجود کوچک است که معمولاً در باغ‌ها یافت می‌شود.

مثال:

The haspling is a small creature, often found in gardens.

معنی(example):

بسیاری از مردم هاسپلینگ را آفت می‌دانند.

مثال:

Many people consider the haspling a pest.

معنی فارسی کلمه haspling

: معنی haspling به فارسی

موجود کوچک که در باغ‌ها زندگی می‌کند و به‌عنوان آفت شناخته می‌شود.