معنی فارسی hasteful

B2

شتابزدگی، به طور خاص به رفتار یا عمل کردن با سرعت و بدون تفکر اشاره دارد.

Acting with excessive speed, often at the expense of carefulness.

example
معنی(example):

او در کارهایش بسیار شتابزده بود و از یک وظیفه به وظیفه دیگر می‌شتافت.

مثال:

She was very hasteful in her actions, rushing from one task to another.

معنی(example):

نگرش شتابزده او معمولاً به اشتباهات منجر می‌شد.

مثال:

His hasteful attitude often led to mistakes.

معنی فارسی کلمه hasteful

: معنی hasteful به فارسی

شتابزدگی، به طور خاص به رفتار یا عمل کردن با سرعت و بدون تفکر اشاره دارد.