معنی فارسی hastener
B1شتابدهنده، شخص یا چیزی که باعث تسریع در روندها یا فرآیندها میشود.
One who causes or initiates haste; someone who accelerates processes.
- NOUN
example
معنی(example):
شتابدهنده پروژه ناچار بود روشهای خود را دوباره بررسی کند.
مثال:
The hastener of the project had to reconsider his methods.
معنی(example):
به عنوان یک شتابدهنده، او معمولاً تیم را وادار میکرد که سریعتر از حد لازم کار کند.
مثال:
As a hastener, he often pushed the team to work faster than necessary.
معنی فارسی کلمه hastener
:
شتابدهنده، شخص یا چیزی که باعث تسریع در روندها یا فرآیندها میشود.