معنی فارسی hockled
B1چروک یا چیندار شدن چیزی، معمولاً به علت شستوشو یا استفاده نامناسب.
To become wrinkled or creased, especially fabric after washing.
- VERB
example
معنی(example):
پارچه بعد از شستوشو چروک شد.
مثال:
The fabric was hockled after the wash.
معنی(example):
او برای صاف کردن نواحی چروک شده از اتو بخار استفاده کرد.
مثال:
She used a steam iron to smooth out the hockled areas.
معنی فارسی کلمه hockled
:
چروک یا چیندار شدن چیزی، معمولاً به علت شستوشو یا استفاده نامناسب.