معنی فارسی huddlingly

B1

به معنای نشستن یا ایستادن در کنار یکدیگر برای گرما یا حمایت عاطفی است.

In a manner that indicates close physical proximity for warmth or comfort.

example
معنی(example):

سگ‌های کوچک برای گرما به یکدیگر نزدیک شده بودند.

مثال:

The puppies were huddlingly close to each other for warmth.

معنی(example):

آنها در کنار آتش به هم نزدیک نشسته بودند و سعی می‌کردند گرم بمانند.

مثال:

They sat huddlingly by the fire, trying to stay warm.

معنی فارسی کلمه huddlingly

: معنی huddlingly به فارسی

به معنای نشستن یا ایستادن در کنار یکدیگر برای گرما یا حمایت عاطفی است.