معنی فارسی i wouldn't say no

B1

عبارتی برای نشان دادن تمایل به پذیرش یک پیشنهاد.

A phrase used to express willingness or openness to an offer.

example
معنی(example):

اگر دسر پیشنهاد شود، من نمی‌گویم نه.

مثال:

If offered dessert, I wouldn't say no.

معنی(example):

من به فرصتی برای تعطیلات نمی‌گویم نه.

مثال:

I wouldn't say no to a chance for a vacation.

معنی فارسی کلمه i wouldn't say no

:

عبارتی برای نشان دادن تمایل به پذیرش یک پیشنهاد.