معنی فارسی ifree

B1

احساس آزادی یا عدم محدودیت در ابراز وجود و افکار.

A sense of freedom or lack of constraints in self-expression.

example
معنی(example):

او پس از به اشتراک گذاشتن افکارش با دوستان احساس آزادی کرد.

مثال:

She felt ifree after sharing her thoughts with friends.

معنی(example):

جو آزاد به همه اجازه می‌داد تا خود را ابراز کنند.

مثال:

The ifree atmosphere allowed everyone to express themselves.

معنی فارسی کلمه ifree

: معنی ifree به فارسی

احساس آزادی یا عدم محدودیت در ابراز وجود و افکار.