معنی فارسی impermixt

C1

به معنای غیرمخلوط، یعنی ترکیب نشده یا جدا از هم.

Not mixed, remaining separate.

example
معنی(example):

خمیر باید برای این دستور غیرمخلوط بماند.

مثال:

The dough must remain impermixt for the recipe.

معنی(example):

عناصر باید در آزمایش به‌طور غیرمخلوط استفاده شوند.

مثال:

The elements are to be used impermixt in the experiment.

معنی فارسی کلمه impermixt

: معنی impermixt به فارسی

به معنای غیرمخلوط، یعنی ترکیب نشده یا جدا از هم.