معنی فارسی incanton

B1

مکانی آرام و دور از شلوغی.

A place that offers tranquility and is often secluded.

example
معنی(example):

این روستا نوعی مکان است که به خاطر جو آرامش‌بخش‌اش مشهور است.

مثال:

The village was an incanton known for its tranquil atmosphere.

معنی(example):

او برای یافتن آرامش به مکان خودش در دور از شهر شلوغ رفت.

مثال:

He sought peace in his incanton away from the busy city.

معنی فارسی کلمه incanton

: معنی incanton به فارسی

مکانی آرام و دور از شلوغی.