معنی فارسی indecisiveness

B2

وضعیتی که شخص در اتخاذ تصمیمات واضح دچار مشکل است.

The state of being unable to make decisions quickly or effectively.

example
معنی(example):

نامطمئن بودن او اغلب منجر به از دست رفتن فرصت‌ها می‌شد.

مثال:

His indecisiveness often led to missed opportunities.

معنی(example):

نامطمئن بودن می‌تواند برای هم خود فرد و هم کسانی که دور و بر او هستند، ناامیدکننده باشد.

مثال:

Indecisiveness can be frustrating for both the person experiencing it and those around them.

معنی فارسی کلمه indecisiveness

: معنی indecisiveness به فارسی

وضعیتی که شخص در اتخاذ تصمیمات واضح دچار مشکل است.