معنی فارسی indicias

B2

نشانه‌ها یا دلالت‌ها، مقادیری که به وجود یک واقعیت یا رویداد اشاره دارند.

Signs or indicators that suggest the presence of something.

example
معنی(example):

بررسی چندین نشانه از تقلب را فاش کرد.

مثال:

The investigation revealed several indicias of fraud.

معنی(example):

نشانه‌ها می‌توانند اغلب سرنخ‌هایی در یک معما ارائه دهند.

مثال:

Indicias can often provide clues in a mystery.

معنی فارسی کلمه indicias

:

نشانه‌ها یا دلالت‌ها، مقادیری که به وجود یک واقعیت یا رویداد اشاره دارند.