معنی فارسی infrabuccal

B1

زیر دهانی، به قسمتی در پایین حفره دهان اشاره دارد.

Refers to the area located beneath the buccal cavity, often important for sensory functions.

example
معنی(example):

حفره اینفرا باکال دارای ارگان‌های حسی مهمی است.

مثال:

The infrabuccal cavity houses important sensory organs.

معنی(example):

آن‌ها ناحیه اینفرا باکال حشره را برای عملکردهای زیستی آن مطالعه کردند.

مثال:

They studied the infrabuccal region of the insect for its biological functions.

معنی فارسی کلمه infrabuccal

: معنی infrabuccal به فارسی

زیر دهانی، به قسمتی در پایین حفره دهان اشاره دارد.