معنی فارسی inguen
B1منطقهای در بدن که در ناحیه کشاله ران قرار دارد.
The region of the groin in human anatomy.
- NOUN
example
معنی(example):
این ناحیه در آناتومی انسان اهمیت دارد.
مثال:
The inguen is an important area in human anatomy.
معنی(example):
پزشکان ناحیه اینگوئن را برای نشانههایی از فتق بررسی میکنند.
مثال:
Doctors examine the inguen for signs of hernias.
معنی فارسی کلمه inguen
:
منطقهای در بدن که در ناحیه کشاله ران قرار دارد.