معنی فارسی ingulfment
B2بلعیدن یا فرو رفتن کامل.
The act of swallowing or engulfing.
- NOUN
example
معنی(example):
بلعیدن آبهای سیل بهطور ناگهانی و غیرمنتظره بود.
مثال:
The ingulfment of the floodwaters was sudden and unexpected.
معنی(example):
بلعیدن اطلاعات میتواند هر کسی را تحت فشار قرار دهد.
مثال:
The ingulfment of information can overwhelm anyone.
معنی فارسی کلمه ingulfment
:
بلعیدن یا فرو رفتن کامل.