معنی فارسی inhabile

B1

این ویژگی به عدم توانایی در انجام فعالیت یا ارتباط موثر اشاره دارد.

Incapable of functioning or acting in a normal manner.

example
معنی(example):

طرز رفتار او با ویژگی اینهیبله، او را غیرقابل دسترسی نشان می‌دهد.

مثال:

His inhabilé manner made him seem unapproachable.

معنی(example):

افراد اینهیبله معمولاً در تعاملات اجتماعی با مشکل مواجه هستند.

مثال:

Inhabilé individuals often struggle with social interactions.

معنی فارسی کلمه inhabile

: معنی inhabile به فارسی

این ویژگی به عدم توانایی در انجام فعالیت یا ارتباط موثر اشاره دارد.