معنی فارسی inhabitancies
B1مناطق یا مکانهایی که توسط موجودات زنده سکونت دارند.
The places or conditions under which organisms live.
- NOUN
example
معنی(example):
سکونتهای گونههای مختلف برای مطالعه جالبی دارند.
مثال:
The inhabitancies of various species are fascinating to study.
معنی(example):
تغییرات زیستمحیطی میتواند بر سکونتهای حیات وحش بومی تأثیر بگذارد.
مثال:
Environmental changes can impact the inhabitancies of native wildlife.
معنی فارسی کلمه inhabitancies
:
مناطق یا مکانهایی که توسط موجودات زنده سکونت دارند.