معنی فارسی inhaust

B1

عمل خارج کردن یا تخلیه کردن مواد در محل‌های کاری.

To remove or exhaust materials from a place.

example
معنی(example):

کارگران مجبور بودند مواد قدیمی را از محل خارج کنند.

مثال:

The workers had to inhaust the old materials from the site.

معنی(example):

آنها مجبور بودند زباله‌ها را بعد از ساختمان‌سازی خارج کنند.

مثال:

They needed to inhaust the debris after the construction.

معنی فارسی کلمه inhaust

: معنی inhaust به فارسی

عمل خارج کردن یا تخلیه کردن مواد در محل‌های کاری.