معنی فارسی insipience

B1

بی‌خبری، حالت نادانی یا نداشتن آگاهی کافی در مورد موضوعی.

Lack of wisdom or knowledge; ignorance.

example
معنی(example):

بی‌خبری از تصمیم همه را در جلسه شگفت‌زده کرد.

مثال:

The insipience of the decision surprised everyone in the meeting.

معنی(example):

بی‌خبری او در امور مالی به ضررهای قابل توجهی منجر شد.

مثال:

His insipience in matters of finance led to significant losses.

معنی فارسی کلمه insipience

:

بی‌خبری، حالت نادانی یا نداشتن آگاهی کافی در مورد موضوعی.