معنی فارسی insuperableness

C1

غیرقابل غلبه بودن، اشاره به وضعیتی که نمی‌توان بر آن فائق آمد.

The quality of being insuperable; a state of being invincible.

example
معنی(example):

غیرقابل غلبه بودن اراده‌اش الهام‌بخش همه بود.

مثال:

The insuperableness of her resolve was inspiring to all.

معنی(example):

این غیرقابل غلبه بودن او بود که او را به پیروزی رساند.

مثال:

It was her insuperableness that led her to victory.

معنی فارسی کلمه insuperableness

: معنی insuperableness به فارسی

غیرقابل غلبه بودن، اشاره به وضعیتی که نمی‌توان بر آن فائق آمد.