معنی فارسی interciliary
B1فضای بین مژهها، ناحیهای که بین دو مژه قرار دارد و میتواند به طور خاص به بینظمیهای بین مژهای اشاره کند.
Pertaining to the space or area between cilia.
- NOUN
example
معنی(example):
فضای بین مژهای بین دو ساختار برای عملکرد حیاتی است.
مثال:
The interciliary space between the two structures is crucial for the function.
معنی(example):
تنظیمات بین مژهای به بهبود وضوح در هنگام آزمایش کمک میکند.
مثال:
Interciliary adjustments help in better clarity during examination.
معنی فارسی کلمه interciliary
:فضای بین مژهها، ناحیهای که بین دو مژه قرار دارد و میتواند به طور خاص به بینظمیهای بین مژهای اشاره کند.