معنی فارسی interosculant

B2

به نوعی از تعاملات زیستی اشاره می‌کند که در آن موجودات زنده به صورت متقابل با یکدیگر برهم‌کنش دارند.

Refers to mutual interactions or relationships among various organisms.

example
معنی(example):

گونه‌های متناسب به شکل خاصی از رفتار جفت‌یابی برخوردارند.

مثال:

The interosculant species exhibit unique mating behaviors.

معنی(example):

در زیست‌شناسی، متناسب به تعاملات متقابل بین ارگانیسم‌ها اشاره دارد.

مثال:

In biology, an interosculant relates to mutual interactions between organisms.

معنی فارسی کلمه interosculant

:

به نوعی از تعاملات زیستی اشاره می‌کند که در آن موجودات زنده به صورت متقابل با یکدیگر برهم‌کنش دارند.