معنی فارسی interscribe

B1

نوشتن یا درج کردن متنی جدید در بین متون موجود.

To write between existing written material.

example
معنی(example):

معلمان اغلب نظرات خود را روی کارهای دانش‌آموزان یادداشت می‌کنند.

مثال:

Teachers often interscribe their comments on students' work.

معنی(example):

به‌عنوان interscribe به معنای نوشتن بین متن‌های موجود است.

مثال:

To interscribe is to write between existing text.

معنی فارسی کلمه interscribe

: معنی interscribe به فارسی

نوشتن یا درج کردن متنی جدید در بین متون موجود.