معنی فارسی intradermic
B1به روشی که دارو یا مایعات به طور مستقیم به لایههای پوست تزریق میشوند.
A method of delivering substances directly into the dermis layer of the skin, similar to intradermally.
- OTHER
example
معنی(example):
آزمایش داخل جلدی برای تشخیص آلرژیها استفاده میشود.
مثال:
The intradermic test is used to diagnose allergies.
معنی(example):
تزریقات داخل جلدی نیاز به تکنیک دقیقی دارد.
مثال:
Intradermic injections require precise technique.
معنی فارسی کلمه intradermic
:به روشی که دارو یا مایعات به طور مستقیم به لایههای پوست تزریق میشوند.