معنی فارسی intraepiphyseal
B2به آسیب یا عمل درون ناحیه اپی فیز استخوان اشاره دارد.
Referring to something located within the epiphysis of a bone.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشکان در حین معاینه یک شکستگی داخل اپی فیز را پیدا کردند.
مثال:
The doctors found an intraepiphyseal fracture during the examination.
معنی(example):
آسیب های داخل اپی فیز اغلب به دلیل موقعیتشان پیچیده هستند.
مثال:
Intraepiphyseal injuries are often complicated due to their location.
معنی فارسی کلمه intraepiphyseal
:به آسیب یا عمل درون ناحیه اپی فیز استخوان اشاره دارد.