معنی فارسی intragroup

B1

درون‌گروهی به تعامل‌ها و روابطی اشاره دارد که بین اعضای یک گروه خاص به وقوع می‌پیوندد.

Occurring within a group, particularly in social contexts.

example
معنی(example):

داینامیک‌های درون‌گروهی برای موفقیت تیم حائز اهمیت است.

مثال:

Intragroup dynamics are crucial for team success.

معنی(example):

مطالعه بر روی ارتباطات درون‌گروهی بین اعضا تمرکز داشت.

مثال:

The study focused on intragroup communication among members.

معنی فارسی کلمه intragroup

:

درون‌گروهی به تعامل‌ها و روابطی اشاره دارد که بین اعضای یک گروه خاص به وقوع می‌پیوندد.