معنی فارسی intrahepatic

B1

درون‌کبدی به هر چیزی اشاره دارد که در داخل کبد واقع می‌شود.

Situated or occurring within the liver.

example
معنی(example):

جریان خون درون کبدی برای عملکرد کبد حیاتی است.

مثال:

The intrahepatic blood flow is vital for liver function.

معنی(example):

بیماری‌های درون‌کبدی می‌توانند به‌طور قابل توجهی بر سلامت کلی تأثیر بگذارند.

مثال:

Intrahepatic diseases can affect overall health significantly.

معنی فارسی کلمه intrahepatic

:

درون‌کبدی به هر چیزی اشاره دارد که در داخل کبد واقع می‌شود.