معنی فارسی intraligamentous

B1

به صورت مرتبط با بافت‌های داخل لیگامان‌ها، به اطلاعات و تجزیه و تحلیل‌هایی که در داخل لیگامان‌ها می‌باشد، اشاره دارد.

Pertaining to structures within ligaments.

example
معنی(example):

این مطالعه فشار درون لیگامانی را بررسی کرد.

مثال:

The study examined intraligamentous pressure.

معنی(example):

بافت‌های درون لیگامانی می‌توانند بر ثبات مفصل تأثیر بگذارند.

مثال:

Intraligamentous tissue can influence joint stability.

معنی فارسی کلمه intraligamentous

:

به صورت مرتبط با بافت‌های داخل لیگامان‌ها، به اطلاعات و تجزیه و تحلیل‌هایی که در داخل لیگامان‌ها می‌باشد، اشاره دارد.