معنی فارسی intraliminal
B1به معنای درون حیطه آستانه، به محرکها یا اطلاعاتی اشاره دارد که در سطحی زیر حد ادراک واقعی قرار دارد.
Referring to stimuli that are below the threshold of conscious awareness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این مطالعه به محرکهای درون آستانهای پرداخته است.
مثال:
The study looked at intraliminal stimuli.
معنی(example):
پیامهای درون آستانهای میتوانند بر رفتار تأثیر بگذارند بدون اینکه آگاهی داشته باشیم.
مثال:
Intraliminal messages can influence behavior without awareness.
معنی فارسی کلمه intraliminal
:به معنای درون حیطه آستانه، به محرکها یا اطلاعاتی اشاره دارد که در سطحی زیر حد ادراک واقعی قرار دارد.