معنی فارسی intramachine

B1

اینترماشین به محیطی اطلاق می‌شود که به تبادل اطلاعات و ارتباطات داخلی میان ماشین‌ها پرداخته می‌شود.

Relating to processes or interactions that occur within a single machine system.

example
معنی(example):

ارتباط در یک محیط اینترماشین رخ می‌دهد.

مثال:

Communication happens within an intramachine environment.

معنی(example):

انتقال داده‌ها توسط تنظیمات اینترماشین تسهیل می‌شود.

مثال:

Data transfer is facilitated by the intramachine setup.

معنی فارسی کلمه intramachine

:

اینترماشین به محیطی اطلاق می‌شود که به تبادل اطلاعات و ارتباطات داخلی میان ماشین‌ها پرداخته می‌شود.